نظر دو تن از رهبران صلح طلب امریکایی پیرامون نامه رهبر انقلاب برای جوانان غرب خواندنی است.
به گزارش سوریاس به نقل از پایگاه اینترنتی بسیج، حبیب احمدزاده نویسنده و مستند ساز ایرانی به عنوان یک وظیفه اخلاقی، دینی و انسانی، نامه رهبری انقلاب را برای دو تن از رهبران مشهور صلح طلب در امریکا فرستاده و در ادامه نظرات آنها را منتشر کرده است.
فیل ویلایتو ، از رهبران ضدجنگ در امریکا و سردبیر نشریه ویرجینییا دیفندر و دیگری مایکل برگ که القاعده در عراق پسرش را سر برید و همین بهانه ای بود تا از این صحنه مخوف ان کارگردان هلندی در فیلم فتنه با وجود مخالفت این پدر و خانواده اش بعنوان اسلام ستیزی سوء استفاده کند.
نظر اقای فیل ویلایتو بعد از خواندن پیام چنین بود:
Thank you very much for sending this message. Although the United States prides itself on “freedom
of speech” and the free flow of information, I have not seen these words anywhere else. And the Ayatollah’s words are reasonable, direct and enlightening .
Phil Wilayto , Virginia Antiwar Network
«برای ارسال این پیام از شما بسیار سپاسگزارم. اگر چه ایالات متحده به خود درباره وجود «آزادی بیان» و نیز جریان آزاد اطلاعات می بالد، ولی من این کلمات را هیچ جای دیگری ندیده ام . کلمات آیت الله معقول، صریح و روشنگر هستند.
فیل ویلایتو نویسنده و رهبر گروه ضدجنگ ویرجینیا دیفندر در امریکا»
مایکل برگ هم نظر خود را چنین ارسال کره است
Habib. Thank you for sending this wonderful letter from the Ayatollah Seyyed Ali Khamenei, to the youth of Europe and North America. Did you know that my son Nick carried the Qu ‘ran with him? This brought him under suspicion of the US Army Police who detained him leading to his death in Iraq in 2004. He wanted to know everything about Islam and did just what the Ayatollah Seyyed Ali Khamenei suggested to the youth – find out first hand with an open mind. What great advice .!
I will forward this around and try to get it published in the newspaper.
Michael berg
«حبیب ، ممنون برای فرستادن این نامه بسیار زیبای آیت اله سید علی خامنه ای به جوانان اروپا و امریکای شمالی.
آیا شما می دانید که پسر من نیک با خودش یک قران داشت و به همین دلیل پلیس ارتش امریکا به او مظنون شد و عاقبت هم در عراق در سال 2004 کشته شد.
او می خواست که همه چیز را در مورد اسلام بداند و درست همان چیزی را که آیت اله خامنه ای به جوانان پیشنهاد کرده است انجام می داد – یعنی که مسایل را با فکر باز و دست اول درک کنند. چه اندرز نیکی. من این را برای دیگران می فرستم و سعی می کنم که در روزنامه هم چاپ شود.
مایکل برگ پدر مقتول در عراق (نیک برگ ) »
لازم به یادآوری است که در فیلم فتنه اثر «خیرْت ویلدِرس»، قران کریم دلیل اصلی و محرک خشونت در خاورمیانه و جهان معرفی می شود. ولی اقای مایکل برگ در نامه نگاری های قبلی خود چنین دلیلی را رد می کند و دو انگیزه را برای ساخت اینگونه فیلم ها مطرح می کند که کاملا بدرد ما مسلمانان نیز می آید. اول انکه این نوع فیلم ها با تحریک احساسات مردم مسلمان و احیانا بروز بعضی رفتارهای نسنجیده به هدف خود در نشان دادن مسلمانان به عنوان افرادی خشونت گرا در چشم مردمان نا آگاه غرب صحه گذاشته ولی دلیل دوم و مهمتر، تایید این حماقت و درست دانستن برداشت و تفسیر جاهلانه گروههای تروریست از قرآن است ، که بلی رفتار شما دقیقا منطبق بر اصل اسلام است و نه نگاهی منحرف و با فیلتر غلط به این دین رحمانی و بعد این سوال اساسی نیز در نامه هایمان مطرح شد که چرا در رسانه های همین دنیای غرب که مولانا در بین خاص و عامش به شاعر عشق و محبت معروف است هرگز عنوان نمی شود که بیش از دو هزار از ابیات انسانی این شاعر حکیم ، برگرفته دقیق از آیات کتاب اسمانی قرآن می باشد.
متوجه باشید که این گفتارها و بحث ها با پدری است غربی که القاعده سر پسرش را در بغداد از تن جدا کرده اند.
به هر حال شاید یکی از جنبه های بی بدیلی که دیگر مسولین فرهنگی و سیاسی کشور ما باید از این نامه رهبری در گفتگو با مردمان جهان و حتی فرزندان این آب و خاک یاد بگیرند دعوت مردمان به شناخت است و نه صرفا پذیرش سریع و اولیه، که اگر شناخت آزادانه نباشد هرگز هیچ پذیرشی نیز پایدار نخواهد ماند.
و اگر می خواهید در مورد مکاتبات (مایکل برگ ) با ما ایرانیان بیشتر بدانید می توانید به مطلبی با نام « سه نامه به اعماق تاریخ جنگ» در سایت خبرگزاری ها مراجعه کنید.
انتهای پیام/
یکی از کاربران فضای مجازی در واکنش به نامه رهبری نوشت: شوکه شدم که چقدر روایت دولتمردان و رسانهها از ایران در من تاثیر داشته است، لحن آرامشبخش و هوشمندانه این نامه مرا متعجب ساخت.
خبری بر صدر محتوای شبکه های اجتماعی و اخبار خبرگزاری های داخلی و خارجی نشست؛ پیامی از رهبر انقلاب برای جوانان آمریکای شمالی و اروپا، نامه ای با سبک و سیاقی متفاوت تر از آنچه که سیاسیون می نویسند و منتشر می کنند. پیام هزاران بار در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخید چرا که مخاطب آن قرار نبود سردمدارن سیاسی باشند، بلکه این بار رهبر انقلاب، برای جوانانی نامه نوشته که غرق دنیای مادی و درونی خویشتند، و از ایشان دعوت کرده که فراتر از آنچه از اسلام شنیدهاند، و اگر به راستی در جستجوی حقیقتند، قرآن را بخوانند.
اما آیا این پیام به مخاطب خود رسید؟ بازتاب های این نامه از سوی جامعه غرب چه بود؟
سادهاندیشی است اگر تنها چندین روز پس از انتشار این نامه به دنبال بازخورد آن در میان مردم خوابزده غرب باشیم، چرا که نامه، باید نخست به دست مخاطب برسد، مخاطب آن را بخواند و تدبر کند و بعدتر پیام عمیقش را بفهمد، و در آن صورت است که مسیر “جستجوی حقیقت و خواندن قران” را آغاز خواهد کرد. اما جمع بندی واکنشهای مخاطبان در فضای مجازی را می توان به نوعی بازخورد فعلی این پیام متفاوت و خاص دانست.
واکنشها را می توان به طریقه زیر خلاصه بندی کرد:
گروه اول، مردمانی هستند که منطق موجود در این پیام را به درستی درک کردهاند. در میان انبوه کامنتهایی که در ذیل خبر و یا پیام رهبری در سایتهای انگلیسی زبان یافت میشود، بسیاری به درستی منطق پیشنهادات ایشان اشاره کردهاند که در این میان چند مورد را در ادامه مرور میکنیم:
فردی با شناسه cfrydj در شبکه ردیت مینویسد: “این نامه اثرگذاری است و به من کمک کرد بفهمم که ادبیات امروز رسانه ها مشابه ادبیاتی است که قبل از جنگ جهانی دوم در خصوص یهودیان وجود داشته است و این واقعه ترسناک است. با خواندن این نامه فهمیدم که من اطلاعات دست اول از آموزههای اسلام ندارم… گرچه خود را فردی لیبرال و آگاه میدانم اما واقعا شوکه شدم که چقدر روایتهای دولتی و رسانهای از وضعیت ایران در من تاثیر گذار بوده است و لحن آرامشبخش و هوشمندانه این نامه مرا متعجب ساخت. این نامه باعث شد بفهمم چقدر ]ناخوداگاه[ تحت تاثیر قرار گرفتهام در حالی که حتی فکر نمیکردم چنین باشد.”
“دیو” نیز در بلومبرگ نظر خود را درباره محتوای این نامه چنین میگوید:
“این نامه به وضوح مشکل هر جامعه را ترسیم میکند، این که ما نباید هر آنچه منابع غیر موثق که شمارشان رو به فزونی است را بپذیریم، این نامه به من یادآوری کرد که صد سال پیش دو جنگ جهانی رخ داد و این نامه اخطاری است که باید این تنفر میان فرهنگ ها و ملت ها را متوقف کرد وگرنه عاملی برای جنگهای آتی خواهد بود.”
“جی دید” نیز در نیویورک مگزین چنین می گوید:
“دیدگاه رهبر ایران مرا تحت تاثیر قرار داد. پیامش به موقع و فصیح است… وقتی این پیام را در توییتر دیدم اشک از چشمانم جاری شدزیرا فکر میکنم پیام زیبا و از صمیم قلب بوده است…. از آیت الله خامنه ای برای این چالش به هنگام برای جوانان این جهان سپاسگزارم.”
کاربری با نام “دن شپرد” نیز در سایت “راشا تودی” نوشته است:
” حق با اوست، اینجا در غرب، بیشتر افراد دیدگاه منفی از اسلام دارند اما هیچ اطلاعاتی از تاریخچه اسلام و یا دانشی درباره این دین ندارند. اگر بسیاری از مردم میفهمیدند که خاورمیانه برای هزاران سال تحت هجمه بیگانگان بوده است درک میکردند که چرا مثلا در قران درباره کشتار کفار آیاتی وجود دارد. …. اسلام زمانی تغییر میکند که غرب از این دین برای جنگافروزی استفاده نکند. هر چه باشد 1.6 میلیارد انسان به این دین اعتقاد دارند و غرب باید این افراد را بپذیرد.”
گروه دوم، افرادی که تحت تاثیر تبلیغات رسانههای غربی با پیش ذهنیتی منفی از اسلام و آموزههای رحمانی به طرح سوال و تشکیک در خصوص اسلام پرداختند. این افراد در واکنش به پیامی که ایشان را به مطالعه کتاب آسمانی دعوت میکرد، شبهات موجود در ذهن خود را در قالب کامنتهای متعدد ذیل اخبار مرتبط با پیام معظم له مطرح کردند. طرح این شبهات آغاز مباحثه و پرسش و پاسخ میان جوانان و افراد عادی جوامع غربی و مسلمان بوده است.
برخلاف آنچه اغلب در دنیای عادی رخ میدهد و کارشناسان و یا مبلغان دینی با بدنه جامعه غربی در ارتباطند، این بار در دنیای مجازی مسلمانان عادی به صورت گستردهتری به شبهات افراد لائیک، مسیحی و یا یهودی را درباره اسلام و پیامبر پاسخ میدهند، انتشار این پیام در فضای مجازی بستری را فراهم کرده است تا هم مسلمانان با سوالات و دغدغههای سایرین درباره اسلام اشنا شوند و هم غیر مسلمانان نه از مجاری دیپلماتیک و هدایت شده، بلکه از زبان افرادی عادی با حقایق اسلام آشنا شوند.
گروه سوم، مسلمانان و اندیشمندانی که از انتشار چنین محتوایی استقبال کرده اند، بسیاری از مسلمانانی که پیام رهبری، دغدغه شان بوده و هست. برای مثال، “آصف حسین”، استاد بازنشسته دانشگاه “لنکستر” انگلیس که کتابهای متعددی درباره ایران نوشته است در گفتگو با «نسیم»، با اشاره به این که این پیام حرف اغلب مسلمانان است میگوید: پیام آیتالله خامنهای را باید در میان همه منتشر کرد، من هم به دنبال نگارش کتابی هستم که به جهان نشان دهد چهره اسلام آنچه رسانههای غربی ترسیم میکنند نیست.
وی می گوید این پیام نگرش مردم غرب را نسبت به ایران نیز تغییر میدهد چرا که محتوای این پیام با آنچه مردم اروپا و آمریکا از ایران به غلط تصور می کنند، مغایرت دارد.
و یا پرفسور کوین برت، تحلیلگر و پژوهشگر آمریکایی نیز با ابراز افتخار از انتشار نامه رهبری مینویسد: شاید برای برخی از خوانندگان اینکه یک رهبر اسلامی خواستار تفکر آزاد است، جای تعجب داشته باشد. در غرب، معمولاً چنین تصور میشود که آزاداندیشان با مذهب مخالفند. دکترین امروزه غرب بر این باور است که مذهب و تفکر آزاد همواره در تقابل با یکدیگر قرار دارند.
وی با استقبال از محتوای این نامه افزوده است: غربیهایی که قادر باشند پیششرطهای ذهنیشان را کنار بگذارند، حبابهای ذهنی ناشی از تبلیغات را بشکنند و به اسلام با ذهن “سفید” بنگرند (و بعد از هوش خود یا عقل استفاده کنند) احتمال دارد از دیدن میزان تفاوت حقیقت با تصویرهای رقتانگیزی که رسانهها بیست و چهار ساعت شبانهروز در طول سال به خورد ما داده میشود، حیرتزده شوند.
گروه آخر نیز مانند همیشه سربازان رسانههای سلطه و استکبارند که با تغذیه اتاق فکرهای غربی در نخستین ساعات انتشار پیام به هتاکی، ایجاد تشکیک و زیر سوال بردن این نامه داشته و دارند. افرادی که مغرضانه در تلاشند تا اصل پیام که دعوت به مطالعه اسلام به دور از شائبههای سیاسی و پروپاگاندای رسانهای است را به حاشیه ببرند.