سفارش تبلیغ
صبا ویژن
« أَوْ لَـمَسْتُمُ النِّسَآءَ ؛ یا زنان را لمس کردید»پرسیدم . فرمود : «مقصود، همبستر شدن است ؛ لیکن خداوند، عفیف است و عفّت را دوست دارد . لذا آن گونه که شما نام می برید، نام نبرده است» . [حلبی - از امام صادق علیه السلام درباره [مقصود] سخن خداوندـ عزّوجلّ ـ]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :39
بازدید دیروز :63
کل بازدید :82292
تعداد کل یاداشته ها : 131
103/9/4
3:10 ص
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
جانم فدای حضرت سید علی[48]
دوستای زیادی دارم همشون گلن نمی دونم من وسط این گلا چکار میکنم این وبلاگو درستش کردم مطالبی که خوشم اومد میزارم توش اگه دوست داشتید بخونید و اگه لطف کنید نظر بدید خوشحال میشم . ممنونم

خبر مایه

استاد شهید مرتضی مطهری از جمله کسانی بود که با حضور در دانشگاه از اواسط دهه 1330 سعی نمود فاصله مصنوعی ایجاد شده بین دانشگاه و حوزه و بین علم و دین را از میان بردارد و توطئه های فریب کارانه به نام علم را حلاجی و رسوا نماید. انقلاب اسلامی هیچ گاه نقش بی بدیل او در سلامت انقلاب و جلوگیری از انحراف آن را فراموش نخواهد کرد.

او از یک سو به علوم مختلف اسلامی در سطح بسیار بالا آشنا بود و تلاش فوق العاده ای از این جهت انجام داد و نزد اساتید بزرگی چون امام، علامه طباطبایی و آیت الله بروجردی به خوبی تلمذ کرده بود و حتی از بعضی ایدئولوگ مدعی پیروی از مکاتب غربی مسلط بر بر آن مکاتب بود. از سوی دیگر ایشان با خودسازی اسلامی نمونه ای بی مانند از انسان مسلمانان خود ساخته بود. انسانی که در ابعاد مختلف معنوی، سیاسی، علمی، عملی و مبارزاتی در حد اعجاب آوری خود را پرورش داده بود. حضور ایشان در دانشگاه و نفوذ در میان قشر جوان و تحصیلکرد همواره خاری در چشم دشمنان کینه ورز اسلام و انقلاب و مزدوران آنان بود.

شهید مطهری شدیدا با انحرافات مقابله می کرد و این در حالی بود که به آزادی اندیشه به شدت معتقد بود و حتی آن را موجب پیشرفت و شکوفایی اسلام می دانست. او می گفت که ما باید بهترین مارکسیست تحصیل کرده را با این شرط که واقعا به مارکسیسم معتقد باشد دعوت کنیم و در دانشکده الهیات دانشگاه تهران برای او کرسی تدریس این مکتب را بگذاریم و این را موجب تقویت دین می دانست. اما از اینکه کسی در دانشگاه مدعی اسلام شناسی و تدریس اسلام باشد و زیرپوشش آن بخواهد مارکسیسم را تدریس نماید، شدیدا نگران بود و می گفت که این توطئه است و باید جلو آن گرفته شود.

علامه شهید مطهری در طول حیات علمی و فکری خود، پروژه معرفتی اش را معطوف به چند ساخت نمود: از جهت سلبی ایشان بدنبال نقادی ایدئولوژی های معارض و پاسخ گویی منطقی به شبهات و اشکالات مطرح شده از سوی آنها برد و از جهت ایجابی، به شدت و به صورت خاص در جستجوی استنباط و تدوین ایدئولوژی اسلامی بود تا فضای معرفتی جایگزین و بدیلی را برای تأمین نیازهای نظری و فکری نسل ما ساخته و پرداخته کند و به این واسطه از گراییدن آنها به ایدئولوژی های رقیب یا معارض جلوگیری نماید. از جمله برجسته ترین و کلیدی ترین حساسیت های آیت اله شهید، معطوف به « التقاط گری معرفتی"  بود. این حساسیت تا به آن حد بود که موجبات جدال و کشمکش ایشان با گروهک التقاطی " فرقان" را فراهم آورد و سرانجام به شهادت ایشان منجر شد.

شایان ذکر اینکه باپیروزی انقلاب، سلطه گران جهانی حضور جوانان به خصوص قشر دانشجو و تحصیل کرده را بزرگترین رمز پیروزی انقلاب یافتند و لذا تصمیم گرفتند کسانی را که این وظیفه را به خوبی انجام می دادند از سر راه بردارند تا راه به سوی انحراف باز و نسل جوان از انقلاب روی گردان شوند. آری هنوز هفتاد روز از انقلاب نگذشته بود که دست جنایتکار ضد انقلاب وابسته به ابرقدرت ها از آستین جوانکی نادان که تربیت یافته مکتب نفاق بود در آمد و این مأموریت جنایت کارانه را از جانب ابرقدرت ها و مزدوران داخلی آنها به انجام رسانید.

 

قاتل جوانی 24 ساله بود که اگر چه در شب های اول دستگیری به کاری که کرده بود، افتخار هم می کرد! اما پس از پی بردن به شخصیت عظیم علمی و فلسفی آن شهید بر سر خود می زد و بالا و پایین می پرید و تقاضا می نمود که به او بنزین بدهند تا خود را به آتش بکشد. اما افسوس که فلک چرخید و چرخید تا بهار آمد و بوته های گل جوانه زد و رشد کرد و گل سرسبدی متولد و به بار نشست و طفلی نادان به تحریک باتلاق نشینان آن را چید.

شهادت استاد مرتضی مطهری، موجب شد حضرت امام خمینی(ره) سه روز در مدرسه فیضیه به عزا بنشیند و بگوید: « بکشید ما را، با کشتن ما مکتب ما زنده نمی شود و ملت ما بیدارتر و شما نیز سودی نخواهید برد و قاتل را فاجری دانستند که خداوند دین خود را به دست او  زنده نمود و این شعر را خواندند که :

                                         آنکه مردن پیش چشمش " تهلکه" است

                                         نهی     "لا تلقوا"  بگیرد   او   به   دست

باید پذیرفت که در میان چهره هایی که صدسال اخیر ایران، در شکستن اسطوره غرب و طلسم غرب زدگی و ایجاد نهضت بازگشت به خویشتن نقش داشته اند، استاد شهید مرتضی مطهری برجستگی خاصی داشتند. ایشان به این نتیجه رسیده بود که مبارزه با ظواهر تمدن غربی مانند تجمل پرستی و فرهنگ مصرف و تقلید کورکورانه از فرهنگ غربی، مستلزم آن است که ریشه های اعتقادی و فکری آن جهان بینی این نوع رفتار اجتماعی را در پی دارد، قطع گردد.

آری علامه شهید مطهری در درجه نخست یک متفکر و نظریه پرداز بود، بیش از هر چیزی نسبت به استقلال فرهنگی جامعه ایران حساسیت نشان می داد. مقصود ایشان از تعبیر استقلال فرهنگی تکیه محض به ایدئولوژی اسلامی و پرهیز از التقاط در قالب تجددگرایی بود. ایشان معتقد بود که التقاط ما را به فنا خواهد کشاند و التقاط یک خطر بزرگ برای انقلاب اسلامی و انقلابیون است.

از منظر معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) « شهید مطهری در عمر کوتاه خود، اثرات جاویدی به یادگار گذاشت که پرتوی از وجدان بیدار و روح سرشار از عشق به مکتب بود. مواعظ و نصایح ایشان که از قبلی سرشار از ایمان و عقیده نشأت می گرفت برای عارف و عامی، سودمند و فرح زاست. مطهری فرزندی عزیز برای من و پشتوانه محکم برای حوزه های دینی و علمی و خدمت گزاری سودمند برای ملت و کشور بود.»

روز بزرگداشت مقام معلم است، پس بسیار شایسته است که یادی نیز از شهید سعید، مرحوم "آیت الله مرتضی مطهری" بشود. داره دار حیقیت است، دار واقعیت است، نام حقیقت هستی ها حق است.


94/2/13::: 10:11 ص
نظر()
  
  

نظر دو تن از رهبران مشهور صلح طلب امریکایی درباره نامه رهبر انقلاب به جوانان غربی

نظر دو تن از رهبران صلح طلب امریکایی پیرامون نامه رهبر انقلاب برای جوانان غرب خواندنی است.

نظر

به گزارش سوریاس  به نقل از پایگاه اینترنتی بسیج، حبیب احمدزاده نویسنده و مستند ساز ایرانی به عنوان یک وظیفه اخلاقی، دینی و انسانی، نامه رهبری انقلاب را برای دو تن از رهبران مشهور صلح طلب در امریکا  فرستاده و در ادامه نظرات آنها را منتشر کرده است.

فیل ویلایتو ، از رهبران ضدجنگ در امریکا و سردبیر نشریه ویرجینییا دیفندر و دیگری مایکل برگ که القاعده در عراق پسرش را سر برید و همین بهانه ای بود تا از این صحنه مخوف ان کارگردان هلندی در فیلم فتنه با وجود مخالفت این پدر و خانواده اش بعنوان اسلام ستیزی سوء استفاده  کند.

نظر اقای فیل ویلایتو بعد از خواندن پیام چنین بود:

Thank you very much for sending this message. Although the United States prides itself on “freedom

of speech” and the free flow of information, I have not seen these words anywhere else. And the Ayatollah’s words are reasonable, direct and enlightening .

Phil Wilayto , Virginia Antiwar Network

«برای ارسال این پیام از شما بسیار سپاسگزارم. اگر چه ایالات متحده به خود درباره وجود «آزادی بیان» و نیز جریان آزاد اطلاعات می بالد، ولی من این کلمات را هیچ جای دیگری ندیده ام . کلمات آیت الله معقول، صریح و روشنگر هستند.

فیل ویلایتو نویسنده و رهبر گروه  ضدجنگ ویرجینیا دیفندر در امریکا»
مایکل برگ هم نظر خود را چنین ارسال کره است

Habib. Thank you for sending this wonderful letter from the Ayatollah Seyyed Ali Khamenei, to the youth of Europe and North America. Did you know that my son Nick carried the Qu ‘ran with him? This brought him under suspicion of the US Army Police who detained him leading to his death in Iraq in 2004. He wanted to know everything about Islam and did just what the Ayatollah Seyyed Ali Khamenei suggested to the youth – find out first hand with an open mind. What great advice .!
I will forward this around and try to get it published in the newspaper.

Michael berg

«حبیب ، ممنون برای فرستادن این نامه بسیار زیبای آیت اله سید علی خامنه ای به جوانان اروپا و امریکای شمالی.

آیا شما می دانید که پسر من نیک با خودش یک قران داشت و به همین دلیل پلیس ارتش امریکا به او مظنون شد و عاقبت هم در عراق در سال 2004 کشته شد.

او می خواست که همه چیز را در مورد اسلام بداند و درست همان چیزی را که آیت اله خامنه ای به جوانان پیشنهاد کرده است انجام می داد – یعنی که مسایل را با فکر باز و دست اول درک کنند. چه اندرز نیکی. من این را برای دیگران می فرستم و سعی می کنم که در روزنامه هم چاپ شود.

مایکل برگ پدر مقتول در عراق (نیک برگ ) »

لازم به یادآوری است که در فیلم فتنه اثر «خیرْت ویلدِرس»، قران کریم دلیل اصلی و محرک خشونت در خاورمیانه و جهان معرفی می شود. ولی  اقای مایکل برگ در نامه نگاری های قبلی خود چنین دلیلی را رد می کند و دو انگیزه را برای ساخت اینگونه فیلم ها مطرح می کند که کاملا بدرد ما مسلمانان نیز می آید. اول انکه این نوع فیلم ها با تحریک احساسات مردم مسلمان و احیانا بروز بعضی رفتارهای نسنجیده به هدف خود در نشان دادن مسلمانان به عنوان افرادی خشونت گرا در چشم مردمان نا آگاه غرب صحه گذاشته ولی دلیل دوم و مهمتر، تایید این حماقت و درست دانستن برداشت و تفسیر جاهلانه گروه‌های تروریست از قرآن است ، که بلی رفتار شما دقیقا منطبق بر اصل اسلام است و نه نگاهی منحرف و با فیلتر غلط به این دین رحمانی  و بعد این سوال اساسی نیز در نامه هایمان مطرح شد که  چرا در  رسانه های همین  دنیای غرب که مولانا در بین خاص و عامش به شاعر عشق و محبت معروف است هرگز عنوان نمی شود که بیش از دو هزار از ابیات انسانی این شاعر حکیم ، برگرفته دقیق از آیات کتاب اسمانی قرآن می باشد.

متوجه باشید که این گفتارها و بحث ها با پدری است غربی که القاعده سر پسرش را در بغداد از تن جدا کرده اند.

به هر حال شاید یکی از جنبه های بی بدیلی که دیگر مسولین فرهنگی و سیاسی کشور ما باید از این نامه رهبری در گفتگو با مردمان جهان و حتی فرزندان این آب و خاک یاد بگیرند دعوت مردمان به شناخت است و نه صرفا پذیرش سریع و اولیه، که اگر شناخت آزادانه نباشد هرگز هیچ  پذیرشی نیز پایدار نخواهد ماند.

و اگر می خواهید در مورد مکاتبات (مایکل برگ ) با ما ایرانیان بیشتر بدانید می توانید به مطلبی با نام « سه نامه به اعماق تاریخ جنگ» در سایت خبرگزاری ها مراجعه کنید.
 
انتهای پیام/


  
  

یکی از کاربران فضای مجازی در واکنش به نامه رهبری نوشت: شوکه شدم که چقدر روایت دولتمردان و رسانه‌ها از ایران در من تاثیر داشته است، لحن آرامش‌بخش و هوشمندانه این نامه مرا متعجب ساخت.

 

نامه

 

 

 خبری بر صدر محتوای شبکه های اجتماعی و اخبار خبرگزاری های داخلی و خارجی نشست؛ پیامی از رهبر انقلاب برای جوانان آمریکای شمالی و اروپا، نامه ای با سبک و سیاقی متفاوت تر از آنچه که سیاسیون می نویسند و منتشر می کنند. پیام هزاران بار در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخید چرا که مخاطب آن قرار نبود سردمدارن سیاسی باشند، بلکه این بار رهبر انقلاب، برای جوانانی نامه نوشته که غرق دنیای مادی و درونی خویشتند، و از ایشان دعوت کرده که فراتر از آنچه از اسلام شنیده‌اند، و اگر به راستی در جستجوی حقیقتند، قرآن را بخوانند.

اما آیا این پیام به مخاطب خود رسید؟ بازتاب های این نامه از سوی جامعه غرب چه بود؟

ساده‌اندیشی است اگر تنها چندین روز پس از انتشار این نامه به دنبال بازخورد آن در میان مردم خواب‌زده غرب باشیم،‌ چرا که نامه، باید نخست به دست مخاطب برسد، مخاطب آن را بخواند و تدبر کند و بعدتر پیام عمیقش را بفهمد، و در آن صورت است که مسیر “جستجوی حقیقت و خواندن قران” را آغاز خواهد کرد. اما جمع بندی واکنش‌های مخاطبان در فضای مجازی را می توان به نوعی بازخورد فعلی این پیام متفاوت و خاص دانست.

واکنش‌ها را می توان به طریقه زیر خلاصه بندی کرد:

گروه اول،‌ مردمانی هستند که منطق موجود در این پیام را به درستی درک کرده‌اند. در میان انبوه کامنت‌هایی که در ذیل خبر و یا پیام رهبری در سایت‌های انگلیسی زبان یافت می‌شود، بسیاری به درستی منطق پیشنهادات ایشان اشاره کرده‌اند که در این میان چند مورد را در ادامه مرور می‌کنیم:

فردی با شناسه cfrydj در شبکه ردیت می‌نویسد: “این نامه اثرگذاری است و به من کمک کرد بفهمم که ادبیات امروز رسانه ها مشابه ادبیاتی است که قبل از جنگ جهانی دوم در خصوص یهودیان وجود داشته است و این واقعه ترسناک است. با خواندن این نامه فهمیدم که من اطلاعات دست اول از آموزه‌های اسلام ندارم… گرچه خود را فردی لیبرال و آگاه می‌دانم اما واقعا شوکه شدم که چقدر روایت‌های دولتی و رسانه‌ای از وضعیت ایران در من تاثیر گذار بوده است و لحن آرامش‌بخش و هوشمندانه این نامه مرا متعجب ساخت. این نامه باعث شد بفهمم چقدر ]ناخوداگاه[ تحت تاثیر قرار گرفته‌ام در حالی که حتی فکر نمی‌کردم چنین باشد.”

“دیو” نیز در بلومبرگ نظر خود را درباره محتوای این نامه چنین می‌گوید:

“این نامه به وضوح مشکل هر جامعه را ترسیم می‌کند، این که ما نباید هر آنچه منابع غیر موثق که شمارشان رو به فزونی است را بپذیریم، این نامه به من یادآوری کرد که صد سال پیش دو جنگ جهانی رخ داد و این نامه اخطاری است که باید این تنفر میان فرهنگ ها و ملت ها را متوقف کرد وگرنه عاملی برای جنگ‌های آتی خواهد بود.”

“جی دید” نیز در نیویورک مگزین چنین می گوید:

“دیدگاه رهبر ایران مرا تحت تاثیر قرار داد. پیامش به موقع و فصیح است… وقتی این پیام را در توییتر دیدم اشک از چشمانم جاری شدزیرا فکر می‌کنم پیام زیبا و از صمیم قلب بوده است…. از آیت الله خامنه ای برای این چالش به هنگام برای جوانان این جهان سپاسگزارم.”

‌کاربری با نام “دن شپرد” نیز در سایت “راشا تودی” نوشته است:

” حق با اوست، ‌اینجا در غرب،‌ بیشتر افراد دیدگاه منفی از اسلام دارند اما هیچ اطلاعاتی از تاریخچه اسلام و یا دانشی درباره این دین ندارند. اگر بسیاری از مردم می‌فهمیدند که خاورمیانه برای هزاران سال تحت هجمه بیگانگان بوده است درک می‌کردند که چرا مثلا در قران درباره کشتار کفار آیاتی وجود دارد. …. اسلام زمانی تغییر می‌کند که غرب از این دین برای جنگ‌افروزی استفاده نکند. هر چه باشد 1.6 میلیارد انسان به این دین اعتقاد دارند و غرب باید این افراد را بپذیرد.”

گروه دوم، افرادی که تحت تاثیر تبلیغات رسانه‌های غربی با پیش ذهنیتی منفی از اسلام و آموزه‌های رحمانی به طرح سوال و تشکیک در خصوص اسلام پرداختند. این افراد در واکنش به پیامی که ایشان را به مطالعه کتاب آسمانی دعوت می‌کرد، شبهات موجود در ذهن خود را در قالب کامنت‌های متعدد ذیل اخبار مرتبط با پیام معظم له مطرح کردند. طرح این شبهات آغاز مباحثه و پرسش و پاسخ میان جوانان و افراد عادی جوامع غربی و مسلمان بوده است.

برخلاف آنچه اغلب در دنیای عادی رخ می‌دهد و کارشناسان و یا مبلغان دینی با بدنه جامعه غربی در ارتباطند، این بار در دنیای مجازی مسلمانان عادی به صورت گسترده‌تری به شبهات افراد لائیک، مسیحی و یا یهودی را درباره اسلام و پیامبر پاسخ می‌دهند، انتشار این پیام در فضای مجازی بستری را فراهم کرده است تا هم مسلمانان با سوالات و دغدغه‌های سایرین درباره اسلام اشنا شوند و هم غیر مسلمانان نه از مجاری دیپلماتیک و هدایت شده، بلکه از زبان افرادی عادی با حقایق اسلام آشنا شوند.

گروه سوم، مسلمانان و اندیشمندانی که از انتشار چنین محتوایی استقبال کرده اند، بسیاری از مسلمانانی که پیام رهبری، دغدغه شان بوده و هست. برای مثال، “آصف حسین”، استاد بازنشسته دانشگاه “لنکستر” انگلیس که کتاب‌های متعددی درباره ایران نوشته است در گفتگو با «نسیم»، با اشاره به این که این پیام حرف اغلب مسلمانان است می‌گوید: پیام آیت‌الله خامنه‌ای را باید در میان همه منتشر کرد، من هم به دنبال نگارش کتابی هستم که به جهان نشان دهد چهره اسلام آنچه رسانه‌های غربی ترسیم می‌کنند نیست.

وی می گوید این پیام نگرش مردم غرب را نسبت به ایران نیز تغییر می‌دهد چرا که محتوای این پیام با آنچه مردم اروپا و آمریکا از ایران به غلط تصور می کنند، مغایرت دارد.

و یا پرفسور کوین برت، تحلیلگر و پژوهشگر آمریکایی نیز با ابراز افتخار از انتشار نامه رهبری می‌نویسد:‌ شاید برای برخی از خوانندگان اینکه یک رهبر اسلامی خواستار تفکر آزاد است، جای تعجب داشته باشد. در غرب، معمولاً چنین تصور می‌شود که آزاداندیشان با مذهب مخالفند. دکترین امروزه غرب بر این باور است که مذهب و تفکر آزاد همواره در تقابل با یکدیگر قرار دارند.

وی با استقبال از محتوای این نامه افزوده است: غربی‌هایی که قادر باشند پیش‌شرط‌های ذهنی‌شان را کنار بگذارند، حباب‌های ذهنی ناشی از تبلیغات را بشکنند و به اسلام با ذهن “سفید” بنگرند (و بعد از هوش خود یا عقل استفاده کنند) احتمال دارد از دیدن میزان تفاوت حقیقت با تصویرهای رقت‌انگیزی که رسانه‌ها بیست و چهار ساعت شبانه‌روز در طول سال به خورد ما داده می‌شود، حیرت‌زده شوند.

گروه آخر نیز مانند همیشه سربازان رسانه‌های سلطه و استکبارند که با تغذیه اتاق فکرهای غربی در نخستین ساعات انتشار پیام به هتاکی، ایجاد تشکیک و زیر سوال بردن این نامه داشته و دارند. افرادی که مغرضانه در تلاشند تا اصل پیام که دعوت به مطالعه اسلام به دور از شائبه‌های سیاسی و پروپاگاندای رسانه‌ای است را به حاشیه ببرند.

 

 

 


  
  

صبح روز گذشته حسن روحانی برای جلسه دیدار رئیس جمهور با دانشجویان به همراه برخی از اعضای هیئت دولت در دانشگاه علوم پزشکی ایران حاضر شد.

 

صحبت‌های وی بازخوردهای گوناگونی داشت بطوریکه جمله "تازه به دوران رسیده‌ها نگران انقلاب نباشند

مسئله دیگر این برنامه نیز تریبون ندادن به تشکل‌های بزرگ دانشجویی برای صحبت در حضور رئیس جمهور و به جای آن در اختیار گذاشتن زمان برای صحبت افرادی بود که بیشتر قرابت به دولت و یا جریان‌های خاص داشتند.

 

 از شما دانشجویان می‌پرسم  که نظرتان در مورد صحبت‌های رئیس جمهور در این برنامه و نحوه برگزاری آن چیست و احیاناً اگر شما فرصتی مناسب برای صحبت در این برنامه در اختیار داشتید چه نکاتی دانشجویی را به رئیس جمهور خود می‌گفتید؟


  
  

یکشنبه این هفته رییس جمهور، در مراسمی که هیچ کس از وی انتقاد نکرد، منتقدانی را که به آن‌ها اجازه صحبت نداده بود، عنوانی تازه داد و «تازه به دوران رسیده» مورد خطابشان قرار داد.

 

ادبیات روحانی از روزی که سکان ریاست جمهوری اسلامی ایران را در دست گرفته است هر روز با ادبیاتی زننده تر از قبل با منتقدان برخورد می کند. روحانی منتقدانش را که به خاطر سیاست های غلط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و سیاست خارجه دولت یازدهم، هر روز بر جمعیتشان افزوده می شود، برنمی تابد.

 

در این میان حتی تذکر رهبر معظم انقلاب نیز موثر نیفتاد و رییس جمهور همان لحن تند را نسبت به منتقدان ادامه داد و در مراسم 16 آذر امسال در تالار رازی دانشگاه علوم پزشکی ایران با «تازه به دوران رسیده» خواندن منتقدان مسیر قبلی خود را ادامه داد.

 

دولت یازدهم از ابتدای فعالیت خود با برچسب‌های متعدد نسبت به منتقدان فضای نقد را بر آنها بسته‌ است. «بی‌سواد»، «لبو فروش»، «افراطی»، «متحجر»، «بی‌اخلاق»، «بی شناسنامه»، «کسانی که از جایی خاص پول می گیرند» و... برچسب‌هایی بود که جریان دولت با استفاده از آن سعی در از بین‌بردن فضای نقد در کشور می‌کند.

 

روحانی که در روزهای کاندیداتوری اش از نقد و انتقاد از سوی همگان استقبال کرده بود اما روز به روز دایره کسانی که می توانند دولت را نقد کنند محدودتر کرد تا اینکه در این مراسم حتی این اجازه نقد هم به منتقدان داده نشد.

 

سابقه تاریخی توهین‌ها به منتقدان

 

- در اولین گام توهین های دولت یازدهم به مردم، یکی از مشاوران وی راننده های تاکسی و لبوفروشها از محدوده اظهار نظر و نقد در امور کشور اخراج شدند.

 

- مدتی بعد اکبر ترکان نیمی از مردم ایران را "بی‌قانون" خطاب کرد.

 

- بعد از مشاوران، روحانی کار خود را در توهین به منتقدان و مردم آغاز کرد. در یکی از اولین خطاب های روحانی منتقدان توافق ژنو به باد توهین گرفته شدند و در حالیکه اکثرا از اساتید تمام دانشگاه و قشر فرهیخته دانشگاهی بودند، "بی‌سواد" نام گرفتند. روحانی در دانشگاه شهید بهشتی گفت: "فقط یک عده معدود که از جای معدود تغذیه می‌شوند. آنها باید حرف بزنند.آنها هم البته حرف بزنند اشکال ندارد، نقد کنند اشکال ندارد، چرا یک عده کم‌سواد بیایند حرف بزنند؟"

 

- بیست و هفتمین نمایشگاه بین المللی کتاب مجال دیگری برای روحانی بود. رییس جمهور با کنایه‌ای عجیب منتقدان را بی شناسنامه خطاب کرد و گفت: "از همه می‌خواهیم با شناسنامه حرف بزنند. بگویند از کجا هستند، وابسته به کدام جناح هستند و با نام جناح خود سخن بگویند."

 

- اما یکی از بی ادبانه ترین لحن های روحانی که در شان رییس جمهور کشوری با پیشینه فرهنگی و اخلاقی ایران نبود، سخنانی بود که در در همایش رؤسای نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور استفاده کرد. رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی با ایراد سخنانی گفت: "یک عده به ظاهر شعار می‌دهند ولی بزدل سیاسی هستند و تا حرف مذاکره پیش می‌آید می‌گویند ما می‌لرزیم. به جهنم؛ بروید یک جای گرم برای خود پیدا کنید. خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده است".

 

- حالا اما خطاب جدید روحانی به منتقدان نه تنها با هیچ یک از شعارهای امید و تدبیر و اخلاق و اعتدال همخوانی ندارد، که واکنش‌های فراوانی را نیز به همراه داشته است. برخی این رفتارهای روحانی را توهین به قانون اساسی و اسلام می دانند.

 

توهین های روحانی کار را به جایی رسانده است که حالا برخی حامیان دولت نیز زبان به گلایه گشوده اند. این ادبیات در حالی از سوی روحانی به سریالی ادامه دار بدل شده است که وی بارها از شنیدن انتقاد ها سخن گفته است. حرفهایی که امروز برای ناظران به یک تناقض تبدیل شده است. روحانی پیش‌تر گفته بود: "حتی اگر مخالفین راه این دولت یک درصد باشند، آن یک درصد حق دارند حرف بزنند و نقد کنند".

 

روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های مهم نیز طعم تذکر و توقیف را در  این یکسال و چند ماه چشیدند، با اینکه حسن روحانی در بیستمین جشنواره مطبوعات گفته بود: "در هیات وزیران به مسئولان گفته‌ام که نباید شکایتی از طرف دولت نسبت به روزنامه و رسانه باشد. می‌بینید که امروز انتقاد صریح می‌کنند و این حق آنهاست."

 

همراه با این توهین‌ها، البته فضای امنیتی که دولت برای سخنرانان انقلابی ایجاد کرده است نیز جای سوال دارد. ادبیات رییس جمهور در حالی ادامه دارد که مردم هنوز شعار «ادب مرد به ز دولت اوست» را در یاد دارند.


  
  
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ kf,n
+ کسی نبود کتاب رفتار و روابط انسانی در سازمان های آموزشی هزاره سوم
+ سلام بچه ها من یه کتاب می خوام

استخاره آنلاین با قرآن کریم


فال حافظ

کد حباب و قلب

دریافت کد :: صدایاب